یادداشتهای شخصی رامین خزائی

گفتی به فتح شامی، بغداد ما رها شد

گفتی به فتح شامی، بغداد ما رها شد گفتی به فتح شامی، بغداد ما رها شد تبریز ناله هایم، گلریز لاله ها شد جائی که پیش از این من، در اوج بی نهایت دستی گرفته بودم، بسته و مبتلا شد از تیغ آن نگاهش، تیری کمانه ای زد بر قلب ما نشت و، دردانه ها جدا شد بر جویبار کویش، نامی نشانه هائی از شکِّ ناشکیبا، قرعه به نام ما